کلمه جو
صفحه اصلی

کنکنه

فرهنگ فارسی

گریختن . در خانه نشستن

لغت نامه دهخدا

کنکنة. [ ک َ ک َ ن َ ] (ع مص ) گریختن . || کاهلی کردن . || در خانه نشستن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).


( کنکنة ) کنکنة. [ ک َ ک َ ن َ ] ( ع مص ) گریختن. || کاهلی کردن. || در خانه نشستن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: