برقع .
برشم
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
برشم . [ ب ُ ش ُ ] (اِ) برقع. (آنندراج ) (منتهی الارب ).
برشم. [ب َ رُ ] ( اِ ) پشم نرمی را گویند که از بن موی بز روید و آن را به شانه برآورده بتابند و از آن شال ببافند و آنرا کلغر نیز خوانند. ( جهانگیری ) :
یارم ز سفر آمد دیدم که برشم آورد
چون نیک نگه کردم میش آمد و پشم آورد.
برشم. [ ب ُ ش ُ ] ( اِ ) برقع. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).
یارم ز سفر آمد دیدم که برشم آورد
چون نیک نگه کردم میش آمد و پشم آورد.
سعدی ( از جهانگیری ).
برشم. [ ب ُ ش ُ ] ( اِ ) برقع. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).
برشم . [ب َ رُ ] (اِ) پشم نرمی را گویند که از بن موی بز روید و آن را به شانه برآورده بتابند و از آن شال ببافند و آنرا کلغر نیز خوانند. (جهانگیری ) :
یارم ز سفر آمد دیدم که برشم آورد
چون نیک نگه کردم میش آمد و پشم آورد.
یارم ز سفر آمد دیدم که برشم آورد
چون نیک نگه کردم میش آمد و پشم آورد.
سعدی (از جهانگیری ).
دانشنامه عمومی
برشم (به لاتین: Berchem) یک منطقهٔ مسکونی در بلژیک است که در آنتورپ واقع شده است.
فهرست شهرهای بلژیک
فهرست شهرهای بلژیک
wiki: برشم
کلمات دیگر: