ماده خوک جوان , شلخته وچاق
خنزیره
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
( خنزیرة ) خنزیرة. [ خ ِ رَ ] ( ع اِ ) مؤنث خنزیر است. ( ناظم الاطباء ). || یکی از آلات منجنیق است شبیه بدولاب جزاینکه خنزیره طولانی شکل است. ( یادداشت بخط مؤلف ).
خنزیرة. [ خ ِ رَ ] (ع اِ) مؤنث خنزیر است . (ناظم الاطباء). || یکی از آلات منجنیق است شبیه بدولاب جزاینکه خنزیره طولانی شکل است . (یادداشت بخط مؤلف ).
کلمات دیگر: