<p><span class=""hl"">ادفر.</span> [ اَ ف َ ] (اِ) برادرزاده را گویند که افدر هم مینامند و در بعضی فرهنگ ها همشیره را هم گویند. (فرهنگ شعوری ). رجوع به افدر شود.<br></p>

ادفر. [ اَ ف َ ] (اِ) برادرزاده را گویند که افدر هم مینامند و در بعضی فرهنگ ها همشیره را هم گویند. (فرهنگ شعوری ). رجوع به افدر شود.

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd">ادفر. [ اَ ف َ ] ( ع ص ) گند. گنده. تیزبوی. تیزگند. || گنده بغل. مؤنث : دَفراء.<br><hr>ادفر. [ اَ ف َ ] ( اِ ) برادرزاده را گویند که افدر هم مینامند و در بعضی فرهنگ ها همشیره را هم گویند. ( فرهنگ شعوری ). رجوع به افدر شود.</div>

ادفر. [ اَ ف َ ] ( ع ص ) گند. گنده. تیزبوی. تیزگند. || گنده بغل. مؤنث : دَفراء. ادفر. [ اَ ف َ ] ( اِ ) برادرزاده را گویند که افدر هم مینامند و در بعضی فرهنگ ها همشیره را هم گویند. ( فرهنگ شعوری ). رجوع به افدر شود.

<div class="boxBd">گندیده، بدبو، تیزبو<br>برادرزاده را گویند</div>

گندیده، بدبو، تیزبو برادرزاده را گویند

فرهنگ فارسی

<p><span class=""hl"">ادفر.</span> [ اَ ف َ ] (ع ص ) گند. گنده . تیزبوی . تیزگند. || گنده بغل . مؤنث : دَفراء.<br></p>

ادفر. [ اَ ف َ ] (ع ص ) گند. گنده . تیزبوی . تیزگند. || گنده بغل . مؤنث : دَفراء.