کسی را به تازیانه زدن یا گوشت را بریدن و پاره پاره کردن .
برشقه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( برشقة ) برشقة. [ ب َ ش َ ق َ ] ( ع مص ) کسی را به تازیانه زدن. ( منتهی الارب ). || گوشت را بریدن و پاره پاره کردن : برشق اللحم. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
برشقة. [ ب َ ش َ ق َ ] (ع مص ) کسی را به تازیانه زدن . (منتهی الارب ). || گوشت را بریدن و پاره پاره کردن : برشق اللحم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
کلمات دیگر: