( مصدر ) دست دادن تعقل و فهم و دریافت
ادراک افتادن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ادراک افتادن. [ اِ اُ دَ ] ( مص مرکب ) دست دادن تعقل و فهم : صواب آنست که آنرا [ تاریخ یمینی را ] بعبارتی که بافهام نزدیک باشد و ترک و تازیک را در این ادراک افتد بپارسی نقل کنی. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
کلمات دیگر: