تطهیر یافتن. [ ت َ ت َ ] ( مص مرکب ) پاک شدن. تطهیر گرفتن. طهارت یافتن :
پیش از این بود پر از لوث خطا چون زمزم
یافت از آب کف شرع پیمبر تطهیر.
پیش از این بود پر از لوث خطا چون زمزم
یافت از آب کف شرع پیمبر تطهیر.
علی خراسانی ( از آنندراج ).
و رجوع به تطهیر و ترکیبات آن شود.