( نهکة ) نهکة. [ ن َ ک َ ] ( ع اِ ) لاغری و سستی از بیماری و سختی آن. ( ازمنتهی الارب ). آثار بیماری از قبیل لاغری و ضعف. ( از اقرب الموارد ). || ( مص ) مبالغه نمودن سلطان در عقوبت کسی. ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به نَهک شود. || سپری کردن شراب را. ( از منتهی الارب ). رجوع به نهک شود. || بیمار و لاغر کردن شراب شرابخواره را. ( از ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ). || لاغر و رنجور کردن تب کسی را. نهاکة. نهک. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به نهک شود. || مبالغه کردن در چیزی. نهک. ( از متن اللغة ). رجوع به نَهک شود. || بیمار و لاغر گردیدن. ( از منتهی الارب ).
نهکه
لغت نامه دهخدا
نهکة. [ ن َ ک َ ] (ع اِ) لاغری و سستی از بیماری و سختی آن . (ازمنتهی الارب ). آثار بیماری از قبیل لاغری و ضعف . (از اقرب الموارد). || (مص ) مبالغه نمودن سلطان در عقوبت کسی . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). رجوع به نَهک شود. || سپری کردن شراب را. (از منتهی الارب ). رجوع به نهک شود. || بیمار و لاغر کردن شراب شرابخواره را. (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة). || لاغر و رنجور کردن تب کسی را. نهاکة. نهک . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به نهک شود. || مبالغه کردن در چیزی . نهک . (از متن اللغة). رجوع به نَهک شود. || بیمار و لاغر گردیدن . (از منتهی الارب ).
واژه نامه بختیاریکا
( نه که ؟ ! ) نکند که ؟. مثلاً نه که نیای یعنی نکند نیای ؟
کلمات دیگر: