کلمه جو
صفحه اصلی

حالات


مترادف حالات : احوال، اوضاع، کیفیات، حوادث، وقایع

مترادف و متضاد

۱. احوال، اوضاع، کیفیات
۲. حوادث، وقایع


فرهنگ فارسی

جمع حالت
( اسم ) جمع حالت . ۱ - کیفیات چگونگیها اوضاع . ۲ - وقایع حوادث .

لغت نامه دهخدا

حالات. ( ع اِ ) ج ِ حالت : لی مع اﷲ حالات لایسعنی فیها ملک مقرب و لا نبی مرسل.
- حالات الدهر؛ گردشهای روزگار.


کلمات دیگر: