کلمه جو
صفحه اصلی

مصلحت اندیش


مترادف مصلحت اندیش : خیرخواه، خیراندیش، صلاح اندیش، مصلحت بین، صلاح کار

لغت نامه دهخدا

مصلحت اندیش. [ م َ ل َ ح َ اَ ] ( نف مرکب ) که اندیشه صلاح کار دارد. که به صلاح کار اندیشد. که صلاح و صواب کار خویش در نظر گیرد. مصلحت بین :
عاقل متفکر بود و مصلحت اندیش
در مذهب عشق آی وز این جمله برستی.
سعدی.
ضمیر مصلحت اندیش هرچه پیش آید
به تجربت بزند بر محک دانایی.
سعدی.

فرهنگ عمید

آن که به خیر و صلاح خود یا دیگری بیندیشد.

واژه نامه بختیاریکا

پیت کار بین


کلمات دیگر: