متجدد شدن و تجدد یافتن مبتذل و متغیر گردیدن
هیوه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هیوه. [ هی وَ / وِ ] ( اِ ) متجدد شدن و تجدد یافتن. || متبدل و متغیر گردیدن. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).
دانشنامه عمومی
هیوه (یمن). هیوه روستایی است در (بلا قیقة)، دهستانی است در عزلهٔ (الطیور)، در شمال غربی حجة، از توابع استان مأرب در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.
الصنعانی، محمد بن یحیی بن عبدالله بن احمد، الیمانی. ، (اَلأنَباءَ عَن دُولةَ بَلقِیسَ وَ سَبأَ) ، منشورات دار الیمنیة للنشر والتوزیع، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۴ میلادی به (عربی).
جمعیت آن ( ۸۱۶۳ ) نفر (۸۰ خانوار) می باشد.
الصنعانی، محمد بن یحیی بن عبدالله بن احمد، الیمانی. ، (اَلأنَباءَ عَن دُولةَ بَلقِیسَ وَ سَبأَ) ، منشورات دار الیمنیة للنشر والتوزیع، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۴ میلادی به (عربی).
جمعیت آن ( ۸۱۶۳ ) نفر (۸۰ خانوار) می باشد.
wiki: هیوه (یمن)
واژه نامه بختیاریکا
( هیوِه ) هیمه؛ هیزم
پیشنهاد کاربران
در گویش ایل بختیاری به هیزُم هیوه گفته میشود
هیوه::در زبان لری بختیاری به معنی
هیمه. سوخت . چوب درخت جهت سوختن
Hivah
هیمه. سوخت . چوب درخت جهت سوختن
Hivah
کلمات دیگر: