نیم پز
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
متوسط، معتدل، نیم پز
فرهنگ فارسی
( صفت ) نیم پخته نیم پخت .
ویژگی برخی مواد غذایی که عمل پخت ناقص برای تغییر برخی از خصوصیات بر روی آن انجام گیرد
لغت نامه دهخدا
نیم پز. [پ َ ] ( ن مف مرکب ) چیزی که نیک پخته نشده باشد. ( ناظم الاطباء ). نیم پزیده. نیم پخته. رجوع به نیم پخته شود.
فرهنگ عمید
گوشت یا چیز دیگر که خوب پخته نشده باشد، نیم پخته.
فرهنگستان زبان و ادب
{parboiled} [علوم و فنّاوری غذا] ویژگی برخی مواد غذایی که عمل پخت ناقص برای تغییر برخی از خصوصیات بر روی آن انجام گیرد
واژه نامه بختیاریکا
تر بریز
تو بریزن
تو بریزن
کلمات دیگر: