مترادف مصنف : تصنیف ساز، شاعر، نویسنده
برابر پارسی : نویسنده، نگارنده، دبیره نویس
author, composer
تصنیفساز، شاعر
نویسنده
۱. تصنیفساز، شاعر
۲. نویسنده
(مُ صَ نَّ) [ ع . ] (اِمف .) تصنیف شده .
(مُ صَ نِّ) [ ع . ] (اِفا.) تصنیف کننده ، نویسنده .
مصنف . [ م ُ ص َن ْ ن َ ] (ع ص ) کتاب مرتب شده . (ناظم الاطباء). تصنیف شده . ج ، مصنفات . || مبوب . طبقه بندی شده : التصنیف ، تمییز الاشیاء بعضها من بعض ، و صنف الاشیاء، جعلها اصنافاً. (زمخشری از یادداشت مؤلف ). || (اصطلاح حدیث ) در اصطلاح محدثین ، کتابی که مرتب بر ابواب مسائل فقهی باشد. مقابل مُسْنَد، که مرتب است بر اسماء صحابه . (یادداشت مؤلف ). || در اصطلاح علمای حدیث ، مجرد کلام ائمه ٔ معصومین «اصل » است در مقابل «کتاب ». و «مصنف » آن است که در آن علاوه بر کلام ائمه از خود مؤلف یا به نقل از دیگری نیز بیاناتی هست . این قبیل کتابها را مصنفات نامند. (از خاندان نوبختی ص 71). || درختی که دو گونه برگ دارد، خشک و تر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
خاقانی .
شفایی (از آنندراج ).
نظام قاری .
تصنیفشده؛ کتاب مرتبشده.
تصنیفکننده؛ نویسندۀ کتاب.
برنویس