مترادف معکوس کردن : وارد کردن، وارونه کردن، برعکس کردن
معکوس کردن
مترادف معکوس کردن : وارد کردن، وارونه کردن، برعکس کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
متحول
مترادف و متضاد
عطف کردن، تغییر دادن، بر گرداندن، پیچاندن، وارونه کردن، تبدیل کردن، خیش زدن، خیش کشیدن، منحرف شدن، معطوف داشتن، چرخ زدن، پشت و رو کردن، تاه زدن، گشتن، گرداندن، معکوس کردن، پیچ خوردن، چرخیدن، تغییر جهت دادن، چرخ خوردن، دگرگون ساختن
بر گرداندن، تامل کردن، فکر کردن، معکوس کردن، منعکس کردن، بازتابیدن، بازتاب دادن یا یافتن
معکوس کردن، بالعکس کردن
وارد کردن، وارونه کردن، برعکس کردن
واژه نامه بختیاریکا
وا ری کردن
کلمات دیگر: