کلمه جو
صفحه اصلی

کلیر

فرهنگ فارسی

( اسم ) به دارو های مخصوص معالج. بیماریها ی چشم که معمولا بصورت مایع و قطره تجویز میشوند اطلاق میگردد .

لغت نامه دهخدا

کلیر. [ ک ُ / ک َ ] ( اِ ) درختچه ای است گرمسیری که در کرانه های دریای عمان و جاسک و تیس و چاه بهار فراوان است و از چوب آن برای ساختن چپر و سوخت استفاده می کنند. ( جنگل شناسی کریم ساعی ، ص 271 ). این درخت در اطراف بنادر چاه بهار و تیس و نیز در حوالی نیک به حال وحشی است. ( گااوبا، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

دانشنامه عمومی

Capparis aphylla
کَلیر (Capparis decidua) نام درختی است بومی منطقه هرمزگان و سواحل بلوچستان در جنوب ایران، بیابان تار هند و دیگر نقاط خشک جنوب آسیا.
میوه های رسیده آن پوست و گوشت صورتی مایل به قرمز دارد و میوه های نارس آن سبزرنگ با گوشت صورتی رنگ است.
میوه های نارس کلیر دارای ۳۵٫۷۳ درصد ماده خشک، ۱۸٫۷۶ درصد پروتئین، ۵٫۹۷ درصد چربی، ۵۷٫۳۶ درصد کربوهیدرات، ۱۲٫۵ درصد فیبر خام، ۴۸ میلی گرم فسفر و ۵۸۰ میلی گرم سدیم هستند که مقدار پروتئین، چربی، کربوهیدرات، فیبر خام و فسفر آنها به ترتیب دارای رتبه های دوم، پنجم، دوم، اول و دوم در میان تمام میوه ها است.

گویش مازنی

/kolayr/ نیم تنه ی نمدی چوپانان

نیم تنه ی نمدی چوپانان


واژه نامه بختیاریکا

از گونه ی گیاهان

پیشنهاد کاربران

کلیر[اصطلاح بدمینتون]کلیر ضربه ای است که به چنان روشی بر گوی پر دار وارد می آید که در عمق زمین حریف مقابل فرود می آید. این ضربه با نام تاس نیز شناخته می شود. این ضربه معمولاً با ارتفاع همراه است، چنان که بازی کنی که این ضربه را وارد ساخته است به اندازه ی کافی زمان برای باز گشت به مکان خود در اختیار خواهد داشت.

کلیر ( Klir ) : در زبان ارمنی به معنی کیر، آلت تناسلی مردانه


کلمات دیگر: