مترادف چم و خم : فوت وفن، شگرد، قلق، لم، نازوعشوه، پیچ وخم، خمیدگی
چم و خم
مترادف چم و خم : فوت وفن، شگرد، قلق، لم، نازوعشوه، پیچ وخم، خمیدگی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
ادب در معاشرت با زیرکی و استادی . یا اظهار ادب با زبان و اشارات لب وروی .
لغت نامه دهخدا
چم و خم. [ چ َ م ُ خ َ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) ادب در معاشرت با زیرکی و استادی. || اظهار ادب با زبان و اشارات لب و روی. || ادا و اطوار. قر و غربیله. ناز و کرشمه. و رجوع به چمیدن شود. || راه و روش وصول به مقصود، زیرکان و موقعشناسان را.پیچ و خم هر کار یا هر امری که هوشمندان دریابند.
پیشنهاد کاربران
زیر و بم ( کار )
Nitty gritty
فوت و فن ( کار )
کوک ِ کار ؛ شیوه ٔ آن. لم آن. سر آن. قسمت فنی آن : کوک کار را دانستن یا ندانستن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .
چم فنی در کشتی است که اجرای آن نیاز به مهارت و تجربه فراوان داشته و کلید پیروزی است . لذا چم و خم کنایه از پیچیدگی های فعلی است که تنها توسط دانایان مسلط و ماهر و فنی قابل انجام است
ropes
knowledge of how to do something; how to work something
knowledge of how to do something; how to work something
کلمات دیگر: