شناسا شدن
استلاحه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( استلاحة ) استلاحة. [ اِ ت ِ ح َ ] ( ع مص ) شناسا شدن. || نیک نگریستن. || تشنه شدن. ( منتهی الارب ).
استلاحة. [ اِ ت ِ ح َ ] (ع مص ) شناسا شدن . || نیک نگریستن . || تشنه شدن . (منتهی الارب ).
کلمات دیگر:
استلاحة. [ اِ ت ِ ح َ ] (ع مص ) شناسا شدن . || نیک نگریستن . || تشنه شدن . (منتهی الارب ).