( جرذقة ) جرذقة. [ ج ِ ذَ ق َ ] ( معرب ، اِ ) نان ، معرب گرده. ( منتهی الارب ) معرب گرده ، گرد، یا مدور از آن. ( از متن اللغة ). جردقةبا دال مهمله. ( متن اللغة ). و رجوع به جردقة شود.
جرذقه
لغت نامه دهخدا
جرذقة. [ ج ِ ذَ ق َ ] (معرب ، اِ) نان ، معرب گرده . (منتهی الارب ) معرب گرده ، گرد، یا مدور از آن . (از متن اللغة). جردقةبا دال مهمله . (متن اللغة). و رجوع به جردقة شود.
کلمات دیگر: