صفحه اصلی
استوار کاری
بستن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
حزم
لغت نامه دهخدا
استوارکاری. [ اُ ت ُ ] ( حامص مرکب ) حزم. ( زمخشری ).
- استوارکاری کردن ؛ احتیاط.
کلمات دیگر: