کلمه جو
صفحه اصلی

توجس

عربی به فارسی

ازار کردن , ايجاد عقده روحي کردن


لغت نامه دهخدا

توجس. [ ت َ وَج ْ ج ُ ] ( ع مص ) گوش داشتن به آواز نرم. || اندک اندک چشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || پنهان داشتن ترس. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بترسیدن. ( زوزنی ). بیم اندر دل داشتن. ( تاج المصادر بیهقی ).


کلمات دیگر: