کلمه جو
صفحه اصلی

توتر

عربی به فارسی

کشش , امتداد , تمدد , قوه انبساط , سفتي , فشار , بحران , تحت فشار قرار دادن


فرهنگ فارسی

سخت گردیدن پی و گردن سخت شدن پی .

لغت نامه دهخدا

توتر. [ ت َ وَت ْ ت ُ ] ( ع مص ) سخت گردیدن پی و گردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). سخت شدن پی و مانند وتر گردیدن. ( از اقرب الموارد ).
- توتر قضیب ؛ فریسموس. علتی است که بی آرزوئی حاجت مرد برخاسته ماند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به افریسموس و فریسموس و فریسیموس شود.


کلمات دیگر: