قاراقانی، قره قانی، قره قانلو، ، قاراخانی، قره باغی، قارا قانلو، ومنطقه قاراقان، و. . . همگی برگرفته ومنتسب به قاراقویونلو ویا قره قویونلو ( دارندگان گوسفند سیاه ) قارا یا قره در ترکی به معنی سیاه وقویون به معنی گوسفند که قبل از سلسله صفویه، دو قوم بزرگ قارا قویونلو وآق قویونلو ( دارندگان گوسفندسیاه و سفید ) که نماد وپرچم آنها مزین به گوسفند سیاه وسفید بود، قارا قویونلو ها به مدت ۲۳ سال حکومت رو در دست داشتند تا اینکه آق قویونلو ها با تیموریها وکردهای کردستان هم پیمان شده وجهانشاه قره قویونلو را شکست داده واوزون حسن خان که سرکرده آق قویونلوها بود که مادر او از مسیحیان وهمچنین همسر او ویکی از دختران خود رو را به حیدر پسر خواهر خود داده واسمایل یا همان شاه اسماعیل نوه اوزون حسن خان وپسر حیدر که تصوف را در ایران رواج داد نوه دختری اوزون حسن خان آق قویونلو میباشد، که از همون طفولیت مرید داشت وبا شکست قارا قویونلو ها از زندان استخر فارس به همرا برادر ومادر خود به زنجان فعلی یا ارزنجان قبلی گریخت وبا افزودنه شدن تعداد حدود هزار وپانصد مرید دیگر به گیلان ودر نهایت به قلعه معروف در اردبیل وسرانجام حکومت رو در دست گرفت، لازم به ذکر است که تمام اختلافات قارا یا قره قویونلوها با آق قویونلو ها به خاطر صوفی گریهای آق قویونلو ها بود که قارا قویونلوها به شدت با آن مخالف بودند، اما متاسفانه با اتحاد تیموریها وکردان وآق قویونلوها با شکست دادن قارا قویونلوها ، ، صوفی گری بنیانگذاری وتا به امروز هم ادامه دارد،