کلمه جو
صفحه اصلی

مخروب


مترادف مخروب : خراب، ضایع، منهدم، ویران، ویرانه

متضاد مخروب : آباد، معمور

فارسی به انگلیسی

ruined

مترادف و متضاد

ruined (صفت)
خراب، مخروب

dilapidated (صفت)
ویران، مخروب، پاره پاره

خراب، ضایع، منهدم، ویران، ویرانه ≠ آباد، معمور


فرهنگ فارسی

( اسم ) خراب شده ویران کرده شده .

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) خراب شده ، ویران شده .

لغت نامه دهخدا

مخروب. [ م َ ] ( ع ص ) ویران کرده شده. ( آنندراج ) ( منتهی الارب )( از اقرب الموارد ). ویران و ناآبادان. ( ناظم الاطباء ). || دزدیده. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد )( آنندراج ). || تاراج شده. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

= مخروبه

مخروبه#NAME?


جدول کلمات

ویران شده


کلمات دیگر: