مترادف سرنامه : عنوان، سربرگ
سرنامه
مترادف سرنامه : عنوان، سربرگ
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
عنوان
مترادف و متضاد
۱. عنوان
۲. سربرگ
سربرگ
نشانی، خطاب، ادرس، نطق، خطابه، نام و نشان، سرنامه، طرز خطاب، خطابت، عنوان، مهارت، ارسال
ادرس، سرنامه، عنوان، توضیح، عنوان نوشته روی چیزی، عنوان روی پاکت، نشانی روی نامه
سرنامه، عنوان، سرصفحه، عنوان گذاری، باسرتوپ زدن، تاریخ و نشانی نویسنده کاغذ
سرنامه، عنوان چاپی بالای کاغذ
فرهنگ فارسی
عنوان و آنچه که دربالای نامه نوشته شود، مقدمه کتاب
آنچه که در بالای مکتوب نویسند عنوان نامه .
آنچه که در بالای مکتوب نویسند عنوان نامه .
لغت نامه دهخدا
سرنامه. [ س َ رِ / س َ م َ / م ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنچه بر سر کتابها نویسند که در فلان محل به فلانی برسانند. || بعضی گویند سرنامه عنوان است یعنی آنچه بر بالای نامه نویسند. ( برهان ). عنوان نامه و عنوان کتاب. ( آنندراج ) :
سرنامه را نام او تاج گشت
بفرش دل تیره چون عاج گشت.
به یزدان پناهش ز دیو سترگ.
عنوان وفا بر آن ندیدم.
مردمی کن نام خاقانی به پایان درفکن.
سرنامه خلق زندگانی.
سرنامه نامه جمله نامت.
سرنامه را نام او تاج گشت
بفرش دل تیره چون عاج گشت.
فردوسی.
سرنامه کرد آفرین بزرگ به یزدان پناهش ز دیو سترگ.
فردوسی.
سرنامه روزگار خواندم عنوان وفا بر آن ندیدم.
خاقانی.
شاید ار سرنامه وصل تو نام دیگر است مردمی کن نام خاقانی به پایان درفکن.
خاقانی.
سرنامه عشق کشتن آمدسرنامه خلق زندگانی.
خاقانی.
ای زهره و مشتری غلامت سرنامه نامه جمله نامت.
نظامی.
فرهنگ عمید
۱. عنوان و آنچه در بالای نامه نوشته شود.
۲. مقدمۀ کتاب.
۲. مقدمۀ کتاب.
پیشنهاد کاربران
عناوین
کلمات دیگر: