کلمه جو
صفحه اصلی

زیر و بم

فارسی به انگلیسی

nuance


فارسی به عربی

تعدیل

مترادف و متضاد

modulation (اسم)
نوسان، تلفیق، فرکانس، زیر و بم، نوسان صدا، سوار سازی

undulation (اسم)
نوسان، زیر و بم، حرکت موجی، تموج

دانشنامه آزاد فارسی

زیروبم (موسیقی)
رجوع شود به:زیرایی

پیشنهاد کاربران

سازگار شدن بم و زیر: به هم ساختن آهنگ ها ، در بیت زیر بالکنایه هم آغوش شدن
چون در آن قصر تنگبار شدیم
چون بم و زیر سازگار شدیم
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 508 )

جزئیات، خصوصیات ریز، فوت و فن.

کوک ِ کار ؛ شیوه ٔ آن. لم آن. سر آن. قسمت فنی آن : کوک کار را دانستن یا ندانستن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .

چه و چون و چند ؛ بجزئیات تمام. از سیر تا پیاز در جائی که پرسش از نوع و جنس و کیفیت و کمیت باشد :
بگفتند راز سپهر بلند
همان کار او بر چه و چون و چند.
فردوسی.
چو جاماسب آن تخت را بنگرید
بدید از در دانش او را کلید
بر او برشمار سپهر بلند
همه کرد پیدا چه و چون چند.
فردوسی.
سواری و تیر و کمان و کمند
عنان و رکیب و چه و چون و چند.
فردوسی.


کلمات دیگر: