در صدد بودن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
اذهب
مترادف و متضاد
کار کردن، راه رفتن، شدن، روی دادن، رفتن، گذشتن، سیر کردن، پا زدن، راهی شدن، تمام شدن، در صدد بودن، روانه ساختن، گشتن، رهسپار شدن، رواج داشتن، بران بودن
توجه کردن، اطمینان داشتن، در صدد بودن
کلمات دیگر: