کلمه جو
صفحه اصلی

رل بازی کردن

فارسی به انگلیسی

act, play

فارسی به عربی

مسرحیة

مترادف و متضاد

play (فعل)
بازی کردن، زدن، تفریح کردن، نواختن، الت موسیقی نواختن، رل بازی کردن، روی صحنه ی نمایش ظاهر شدن

playact (فعل)
بخود بستن، رل بازی کردن، در تاتر بازی کردن، هنرپیشه شدن، رفتار متظاهر داشتن

پیشنهاد کاربران

رابطه دو تا اسکل که فقط فک میرنن

دو نفر که الکی باهام رل زدن یعنی برا سرگرمی میشه رل بازی

رل یعنی
دوست پسر و دوست دختر



کلمات دیگر: