رنگ شدن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
طلاء , لطخة
مترادف و متضاد
رنگ کردن، نقاشی کردن، رنگ زدن، سرخاب مالیدن، نگارگری کردن، رنگ شدن
رنگ کردن، چرک کردن، لکه دار کردن، زنگ زدن، رنگ شدن، رنگ پس دادن
فرهنگ معین
( ~. شُ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) فریب خوردن .
کلمات دیگر: