کلمه جو
صفحه اصلی

رقابت کردن

فارسی به انگلیسی

to compete, to vie


compete, contend, emulate, match , rival, vie


compete, emulate, rival, vie, contend, match, to compete, to vie

فارسی به عربی

اکد , تحدی , منافس

مترادف و متضاد

contend (فعل)
ادعا کردن، ستیزه کردن، رقابت کردن

rival (فعل)
رقابت کردن

corrival (فعل)
رقابت کردن، رقیب شدن

challenge (فعل)
رقابت کردن، بمبارزه طلبیدن، سرپیچی کردن

compete (فعل)
رقابت کردن، مسابقه دادن، رقابت کردن با، هم چشمی کردن، رقابت کردن - مسابقه دادن

vie (فعل)
رقابت کردن، هم چشمی کردن، رقیب شدن

پیشنهاد کاربران

وارد رقابت با کسی شدن


کلمات دیگر: