کلمه جو
صفحه اصلی

در جستجو بودن

فارسی به عربی

ابحث عنه

مترادف و متضاد

look for (فعل)
جستجو کردن، منتظر بودن، در جستجو بودن، بیمار بودن

پیشنهاد کاربران

court
در جستجوی چیزی بودن،
دنبال چیزی رفتن،
خواستار بودن
e. g. he has been courting success for a long time
او مدت ها در جستجوی موفقیت بوده است.

1 ) hunt for
2 ) search for
3 ) rummage for


کلمات دیگر: