در دسترس
فارسی به انگلیسی
accessible, approachable, available, convenient, conveniently, forthcoming, handy, ready
فارسی به عربی
سهل المنال , متوفر
مترادف و متضاد
در دسترس
نزدیک، مجاور، در دسترس، دست به یقه
قابل استفاده، در دسترس، سودمند، مفید، موجود، دسترس پذیر
نزدیک، در دسترس، دست یافتنی، قابل وصول، دستیابی پذیر، امادهء پذیرایی، حی و حاضر، دم دستی
در دسترس، بدست اوردنی، نائل شدنی
پیشنهاد کاربران
دراختیار
شدنی، فراهم
پیش پایِ . . . . . . . . . . . . . .
اماده ودر اختیار
کلمات دیگر: