کلمه جو
صفحه اصلی

در توی

فارسی به عربی

ضمن

مترادف و متضاد

within (قید)
در توی، باندازه، در داخل، در حصار

ben (قید)
در توی

in (حرف اضافه)
از، روی، توی، با، نزدیک، بالای، بر حسب، به، بطرف، در توی، هنگام، در ظرف، اندر، نزدیک ساحل

intra- (پیشوند)
در داخل، در درون، در توی، درمیان


کلمات دیگر: