کلمه جو
صفحه اصلی

در قید حیات

فارسی به انگلیسی

alive, living

فارسی به عربی

حی , فوق سطح الارض

مترادف و متضاد

aboveground (صفت)
در بالای سطح زمین، در قید حیات

alive (صفت)
در قید حیات، حساس، روشن، زنده، سرزنده

living (صفت)
در قید حیات، زنده، جاندار، جاودان، حی

پیشنهاد کاربران

یعنی زنده ، سرزنده ، زنده بودن، الان زنده بودن

در بالای سطح زمین بودن ودر حال زیستن

در شرط زندگی

الان زنده است

یعنی زنده بودن

زنده بودن

سر زنده

یعنی زنده بودن.
مثلا ( ( پدر در قید حیاط است؟؟؟ ) ) یعنی پدر زنده است و داره زندگی میکنه؟

بالای سطح زمین

در قید حیات
یعنی در حال حاضر زنده هستند و زندگی میکنن


کلمات دیگر: