کلمه جو
صفحه اصلی

سرمست کردن


مترادف سرمست کردن : سرخوش کردن، نشئه کردن، از خودبی خود کردن، مست کردن، می زده کردن، شادمان کردن، پرنشاط کردن، مغرور ساختن

فارسی به انگلیسی

flush, intoxicate

فارسی به عربی

شوش

مترادف و متضاد

befuddle (فعل)
گیج کردن، مست کردن، سرمست کردن

سرخوش کردن، نشئه کردن


از خودبی‌خود کردن


مست کردن، می‌زده کردن


شادمان کردن، پرنشاط کردن


مغرور ساختن


۱. سرخوش کردن، نشئه کردن
۲. از خودبیخود کردن
۳. مست کردن، میزده کردن
۴. شادمان کردن، پرنشاط کردن
۵. مغرور ساختن



کلمات دیگر: