مشارک , مشغل , معالج
عمل کننده
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
عامل، کارگر، عمل کننده
عامل، متصدی، ماشین چی، ماشین کار، عمل کننده، اپراتور، گرداننده، تلفن چی
عمل کننده، انجام دهنده، اجرا کننده
تکمیل کننده، عمل کننده، پردازنده، پردازشگر، تمام کننده
جدول کلمات
عامل
کلمات دیگر: