about, almost, close , within, round, toward
در حدود
فارسی به انگلیسی
in the neighbourhood(or region) of, about, within the limits of
فارسی به عربی
حول , ضمن
مترادف و متضاد
در حدود، تقریبا، قریبا
توی، در حدود، در مدت، در ظرف
در، درباره، در حدود، راجع به، پیرامون، در باب، در شرف، با، قریب، در اطراف، نزدیک، نزد، در صدد، دور تا دور
در حدود، در اطراف
پیشنهاد کاربران
بجای واژه در حدود از واژه پارسی درخورد بهره ببریم
کلمات دیگر: