کلمه جو
صفحه اصلی

سرزنده


مترادف سرزنده : بانشاط، دل به نشاط، زنده دل، سرحال، سرخوش ، سرحلقه، سرخیل، سردسته، سلسله جنبان

متضاد سرزنده : افسرده، بی دل و دماغ، پکر، گرفته، دلمرده

فارسی به انگلیسی

alive, bouncing, breezy, bright, brilliant, buoyant, cheerful, debonair, effervescent, exuberant, gay, lively, racy, sprightly, succulent, vibrant, vigorous, vital, vivacious, vivid, gingery, swinging, chirpy, upbeat, vivaceous, spry, animated, frisky, jaunty

lively, vivaceous


alive, bouncing, breezy, bright, brilliant, buoyant, cheerful, debonair, effervescent, exuberant, gay, gingery, lively, racy, sprightly, succulent, swinging, vibrant, vigorous, vital, vivacious, vivid


فارسی به عربی

بحیویة , بشکل مباشر , حی , شدید العاطفة , متحرک

مترادف و متضاد

alive (صفت)
در قید حیات، حساس، روشن، زنده، سرزنده

fast (صفت)
سفت، تند، سریع، سرزنده، سبک، رنگ نرو، سریع السیر، تندرو، با وفا، فوری، جماز، عجول، جلد و چابک

animate (صفت)
با روح، سرزنده، جاندار

live (صفت)
دایر، موثر، زنده، سرزنده

quick (صفت)
تند، چابک، فرز، سریع، زنده، سرزنده، جلد، چست، سبک، سریع السیر، فوری

brisk (صفت)
تند، تیز، زرنگ، چابک، چالاک، سریع، با روح، سرزنده، سرزنده و بشاش، چست، رایج، اراسته، پاکیزه، تیز هوش

brave (صفت)
بی پروا، دلیر، سرزنده، خیره، متهور، بی باک، عالی، غیور، بامروت، خیره سر، سرانداز، سلحشور، شجاع، دلاور، نترس، تهم، مرد، با جرات

bold (صفت)
جسور، بی پروا، دلیر، سرزنده، خیره، گستاخ، متهور، بی باک، باشهامت، خشن و بی احتیاط، چیره، غیور، بامروت، خیره سر، سرانداز، سلحشور

snappy (صفت)
تند، فعال، با روح، سرزنده، شیک، گاز گیر، جرقه دار

vivid (صفت)
روشن، زنده، سرزنده، سرحال، خرم، سر سخت، واضح

lively (صفت)
با روح، زنده، سرزنده، سبک، جالب توجه، با سرور وشعف

spirited (صفت)
فعال، سرزنده

animated (صفت)
با روح، سرزنده

vivacious (صفت)
زرنگ، سرزنده، خوشحال، خوشدل، سر سخت، مسرور، خوش مشرب، با نشاط، خوش وقت، دارای سرور و نشاط

daring (صفت)
یارایی، جسور، سرزنده، متهور، سرانداز

heartsome (صفت)
با روح، سرزنده، روح بخش، امیدوار، بشاش

sprightly (صفت)
چالاک، سرزنده، خوشحال، سرحال، شنگول، با نشاط

buxom (صفت)
سرزنده، خوش، قوی، تندرست، چاق و چله

canty (صفت)
سرزنده، بشاش، خوش طبع

sprightful (صفت)
سرزنده، سرحال، پرنشاط، و بانشاط، سرچنگ

بانشاط، دل‌به‌نشاط، زنده‌دل، سرحال، سرخوش ≠ افسرده، بی‌دل و دماغ، پکر، گرفته، دلمرده


۱. بانشاط، دلبهنشاط، زندهدل، سرحال، سرخوش ≠ افسرده، بیدل و دماغ، پکر، گرفته، دلمرده
۲. سرحلقه، سرخیل، سردسته، سلسلهجنبان


فرهنگ فارسی

سرحال، سرخوش، شادمان، بانشاط، معروف، متنفذ
( صفت ) ۱ - سر حال شادمان مسرور : بسیار سر زنده و با نشاط و خوش معاشرت است . ۲ - معروف مشهور . ۳ - مهتر قوم سردسته سر جنبان .

فرهنگ معین

( ~. زِ دَ یا دِ ) (ص مر. ) شادمان ، سرحال .

لغت نامه دهخدا

سرزنده. [ س َ زِ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) سربزرگ ، چه زنده بمعنی بزرگ است. ( غیاث ). سربزرگ ، چه زنده بمعنی مطلق بزرگ است ، از این جاست که فیل بزرگ را زنده پیل گویند. ( از آنندراج ). مهتر. بزرگ :
سرزنده ای نماند جهان خراب را
بر سر عمامه ها همه لوح مزارهاست.
محسن تأثیر ( از آنندراج ).
|| بانشاط. دل زنده.

فرهنگ عمید

۱. سر حال، سرخوش، شادمان، بانشاط.
۲. [قدیمی] معروف، نامدار.
۳. [قدیمی] متنفذ.
۴. [قدیمی] سردسته.
۵. [قدیمی] بزرگ تر صنف یا طایفه، سرجنبان.

دانشنامه عمومی

سرزنده (انگلیسی: Full of Life) فیلمی به کارگردانی ریچارد کواین است که در سال ۱۹۵۷ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به جودی هالیدی و ریچارد کونته اشاره کرد.

واژه نامه بختیاریکا

زِل زندِه

پیشنهاد کاربران

باحال


کلمات دیگر: