کلمه جو
صفحه اصلی

در مدت

فارسی به عربی

ضمن
اثناء , بانتظار , ل

ضمن


مترادف و متضاد

within (حرف اضافه)
توی، در حدود، در مدت، در ظرف

for (حرف اضافه)
در برابر، در مقابل، مربوط به، بجای، برای اینکه، بواسطه، در مدت، برای، بخاطر، به منظور، بجهت، از طرف، به بهای، برله، بقدر، بطرفداری از

during (حرف اضافه)
سر، ظرف، فاصله، در طی، طی، هنگام، در مدت

pending (حرف اضافه)
در طی، در مدت

پیشنهاد کاربران

به هنگامِ . . . . . .

در ایامِ . . . . . . . . . . . . . . . . .


کلمات دیگر: