هم شکل همانند
هم صورت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هم صورت. [ هََ رَ ] ( ص مرکب ) هم شکل. همانند :
بچگانْمان همه ماننده شمس و قمرند
زآنکه هم سیرت و هم صورت هر دو پدرند.
هم صورت مار است و ببرّند سر مار.
چون نیستم از صف چو ایشان.
بچگانْمان همه ماننده شمس و قمرند
زآنکه هم سیرت و هم صورت هر دو پدرند.
منوچهری.
همواره سیه سَرْش ببرّند ازیراک هم صورت مار است و ببرّند سر مار.
ناصرخسرو ( دیوان چ تقوی ص 160 ).
هم صورت من نیند و این به چون نیستم از صف چو ایشان.
خاقانی.
کلمات دیگر: