کلمه جو
صفحه اصلی

گستریده شدن

لغت نامه دهخدا

گستریده شدن. [ گ ُ ت َ دَ / دِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) منبسط شدن. پهن شدن. انتشار یافتن. تعمیم یافتن. افاضه شدن بطور عموم :
فضل تو بر همه شعرا گستریده شد
گسترده باد بر تو رضای اله تو.
فرخی.


کلمات دیگر: