کلمه جو
صفحه اصلی

هم مالیدن

فرهنگ فارسی

بهم مالیدن

لغت نامه دهخدا

هم مالیدن. [ هََ دَ ] ( مص مرکب ) به هم مالیدن : رختها را هم مالید. ( یادداشت مؤلف ).


کلمات دیگر: