کلمه جو
صفحه اصلی

ولاش

لغت نامه دهخدا

ولاش. [وَ ] ( اِخ ) بلاش. پادشاه اشکانی. رجوع به بلاش شود.

دانشنامه عمومی

ولاش (قرن هفتم). ولاش (پارسی میانه: Wardākhsh/Walākhsh، پارسی دری: بلاش) از اشراف ایرانی از خاندان کارن بود که در سال ۶۶۵ میلادی فرمان روای تبرستان شد. او نوه یک اشرافی به نام «آذر ولاش» و در نتیجه از نوادگان زرمهر بود. زرمهر از اشراف بزرگ ایرانی بود که بسیاری از امورات ساسانیان را کنترل می کرد. در سال ۶۶۵، ولاش، فرخزاد هرمز (یا همان باو) که فرمان روای تبرستان بود را کشت و سپس قلمرو او را تسخیر کرد و تنها فرمان روای تبرستان شد. پسر فرخزاد، سهراب یکم، به دژی باوندی در مازندران گریخت تا از بلاش دور بماند. در ۶۷۳، سهراب با کشتن ولاش، کین پدرش را ستاند و سپس تبرستان را از ولاش بازپس گرفت.
Valash. (2015, August 30). In Wikipedia, The Free Encyclopedia. Retrieved 05:27, December 26, 2015, from https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Valash&oldid=678632360


کلمات دیگر: