مترادف خام شدن : فریب خوردن، گول خوردن، اغفال شدن، غافل شدن
خام شدن
مترادف خام شدن : فریب خوردن، گول خوردن، اغفال شدن، غافل شدن
مترادف و متضاد
فریب خوردن، گول خوردن، اغفال شدن، غافل شدن
فرهنگ فارسی
اغفال شدن فریب خوردن
لغت نامه دهخدا
خام شدن. [ ش ُدَ ] ( مص مرکب ) اغفال شدن. فریب خوردن. چون : «خام فلانی شدم » و «در این مطلب خام شدم ». مطاوعه خام کردن. || خام شدن معده. وخم گشتن آن. وخامت پیدا کردن آن. وخیم گردیدن آن. || خام شدن کار؛ وخیم شدن آن. رو به وخامت نهادن آن :
در طلبت کار من خام شد از دست هجر
چون سگ پاسوخته دربدرم لاجرم.
تن نازنین را شود کار خام.
در طلبت کار من خام شد از دست هجر
چون سگ پاسوخته دربدرم لاجرم.
خاقانی.
و گر دیگ معده نجوشد طعام تن نازنین را شود کار خام.
سعدی ( بوستان ).
کلمات دیگر: