کلمه جو
صفحه اصلی

وقاره

فرهنگ فارسی

وقار آهسته و بردبار گردیدن

لغت نامه دهخدا

( وقارة ) وقارة. [ وَ رَ ] ( ع مص ) وَقار. آهسته و بردبار گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). رجوع به وقار شود.

وقارة. [ وَ رَ ] (ع مص ) وَقار. آهسته و بردبار گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به وقار شود.



کلمات دیگر: