( صفت ) آنکه در طلب لقمه ونواله بر آید : صوفیان طبل خوار لقمه جو سگدلان همچو گربه روی شو . ( مثنوی . نیک. ۲۶۹ : ۲ )
لقمه جو
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
لقمه جو. [ ل ُ م َ / م ِ ] ( نف مرکب ) لقمه جوینده. جستجوی توشه کننده :
صوفیان طبل خوار لقمه جو
سگدلان همچو گربه روی شو.
صوفیان طبل خوار لقمه جو
سگدلان همچو گربه روی شو.
مولوی.
کلمات دیگر: