کلمه جو
صفحه اصلی

نان تنگی

فرهنگ فارسی

کمیابی نان . قحطی . خشکسالی

لغت نامه دهخدا

نان تنگی. [ ت َ ] ( حامص مرکب ) کمیابی نان. قحطی. خشکسالی :
از این مرد ما را زیانها رسید
ز نان تنگی آفت به جانها رسید.
نظامی.


کلمات دیگر: