کلمه جو
صفحه اصلی

متحمس

عربی به فارسی

هواخواه , مشتاق , علا قه مند


گرم , سوزان , تند و تيز , مشتاق , علا قه مند , فراوان , پرپشت , فيض بخش , پربرکت , تيزکردن , شديدبودن , شديدکردن , نوحه سرايي کردن , تيز , پرزور , تند , حاد , شديد , زيرک , باهوش , فدايي , مجاهد , غيور , باغيرت , هواخواه


لغت نامه دهخدا

متحمس. [ م ُ ت َ ح َم ْ م ِ ] ( ع ص ) سخت و درشت در دین. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شدید. ( از ذیل اقرب الموارد ). || پایدار و برقرار و با مقاومت. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). || بی باک و بی پروای در جنگ. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تحمس شود.


کلمات دیگر: