<div class="boxBd boxLtr"><l w="fertilize">fertilize</l></div>

فارسی به انگلیسی

<div class="boxBd">گشن کردن. [ گ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بار گرفتن و باردار شدن : <br>شنیدم که چل مادیان گشن کرد<br>یکی تخم برداشت از وی به درد.<div class="au">فردوسی.</div>|| با ماده نزدیک شدن : و سعادت وی [ ستور ] خوردن و خفتن و گشن کردن است. ( کیمیای سعادت ).</div>

گشن کردن. [ گ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بار گرفتن و باردار شدن : شنیدم که چل مادیان گشن کرد یکی تخم برداشت از وی به درد. فردوسی. || با ماده نزدیک شدن : و سعادت وی [ ستور ] خوردن و خفتن و گشن کردن است. ( کیمیای سعادت ).

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd">( مصدر ) با ماده نزدیک شدن آمیزش کردن : و سعادت وی ( ستور ) خوردن و خفتن و گشن کردنست .</div>

( مصدر ) با ماده نزدیک شدن آمیزش کردن : و سعادت وی ( ستور ) خوردن و خفتن و گشن کردنست .

گشن کردن

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی

لغت نامه دهخدا