کلمه جو
صفحه اصلی

لقیطه

فرهنگ فارسی

چاهی است به اجائ در کنار آن و به بویره معروف است .

لغت نامه دهخدا

( لقیطة ) لقیطة. [ ل َ طَ ] ( ع ص ) خوار. ( منتهی الارب ). مرد خوار. ( مهذب الاسماء ). || ناکس و فرومایه خواه زن و خواه مرد. || بئر لقیطة؛ چاه کهنه عادی که ناگاه برافتد. لقیط. || بنواللقیطة؛ گروهی است از عرب. ( منتهی الارب ).

لقیطة. [ ل َ طَ ] ( اِ ) چاهی است به اجاء در کنار آن و به بویره معروف است. ( از معجم البلدان ).

لقیطة. [ ل َ طَ ] ( اِخ ) آبی است غنی را و میان آن و مذعا کمتر از دو روز راه باشد. ( از معجم البلدان ).

لقیطة. [ ل َ طَ ] (اِ) چاهی است به اجاء در کنار آن و به بویره معروف است . (از معجم البلدان ).


لقیطة. [ ل َ طَ ] (اِخ ) آبی است غنی را و میان آن و مذعا کمتر از دو روز راه باشد. (از معجم البلدان ).


لقیطة. [ ل َ طَ ] (ع ص ) خوار. (منتهی الارب ). مرد خوار. (مهذب الاسماء). || ناکس و فرومایه خواه زن و خواه مرد. || بئر لقیطة؛ چاه کهنه ٔ عادی که ناگاه برافتد. لقیط. || بنواللقیطة؛ گروهی است از عرب . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: