کلمه جو
صفحه اصلی

ولاس

لغت نامه دهخدا

ولاس. [ وَل ْ لا ] ( ع اِ ) گرگ.( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). ذئب. ( اقرب الموارد ).

ولاس. [ وَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ماربین بخش سده شهرستان اصفهان. سکنه ٔآن 1376 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

ولاس . [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماربین بخش سده ٔ شهرستان اصفهان . سکنه ٔآن 1376 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


ولاس . [ وَل ْ لا ] (ع اِ) گرگ .(از منتهی الارب ) (آنندراج ). ذئب . (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: